درباره چگونگی تشکیل و وضعیت فعلی مجمع ملی خبرگان کشاورزی کشور توضیح دهید.
تشکل مجمع ملی خبرگان کشور سال۸۳ به خواست هیئت وزیران به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و از طریق وزارت کشور بهعنوان یک NGO ثبت شد و در سال۸۴ بعد از ایجاد مرامنامه و تشکل انجمنهای استانی شروع به فعالیت کرد. سیستم تشکیلاتی خبرگان این است که کشاورزانی که هر سال بهعنوان نمونه کشوری انتخاب شدهاند، در این تشکل سازماندهی میشوند تا بتوانند به نحوه احسن از اهدافی که براساس یافتههای ترویجی و علمی بهدست آمده، استفاده کنند. مجمع ملی خبرگان کشاورزی یک تشکل از بالا به پایین است و برعکس تمام تشکلها در آن انجمنهای شهرستانی تشکیل میشود و انجمنهای شهرستانی در استانها کانونهای استانی را تشکیل میدهند. در هر کانونی دو نفر از استان به مجمع ملی خبرگان کشاورزی کشور معرفی میشوند. از سال۱۳۸۴ به بعد هر ساله حدود یکهزار و ۵۰۰نفر به این مجمع اضافه شده است و هماکنون حدود ۷۰هزار نفر نمونه کشوری، استانی و شهرستانی عضو مجمع هستند. اعضای هیئتمدیره مجمع حدود ۹نفر هستند و این مجمع هیچ وابستگی از نظر مالی یا تشکیلاتی بهجایی ندارد. منابع مالی مجمع نیز توسط خود افراد تأمین میشود و حق عضویت هم گرفته نمیشود.
یکی از بحثهای مهم در حوزه کشاورزی، ایجاد زنجیره ارزش است. اهمیت زنجیره ارزش را در بخش کشاورزی تا چه حد میدانید؟
زنجیره ارزش از صفر تا ۱۰۰ تولید را شامل میشود؛ یعنی زمانی میتوانیم زنجیرهای را کامل بدانیم که غذا یا محصولی باکیفیت را در زمانی مشخص تولید کنیم و با قیمتی متعادل در اختیار مصرفکننده قرار دهیم؛ قیمتی که مصرفکننده هم بتواند از آن استفاده کند. اگر دنبال این باشیم که غذایی باکیفیت را با قیمت بالا تولید کنیم، هیچگاه نمیتوانیم در رقابتهای جهانی موفق باشیم. با وجود اینکه اکنون در شرایط تحریم قرار داریم، اما این وضعیت پایدار نمیماند، زیرا کشور ما پتانسیلهای بالایی برای تولید دارد. زنجیره تولید در هر بخش باید نیازهای یک کشور ۸۰میلیونی را مدیریت کند و از طرف دیگر بتواند صادرات هم داشته باشد. تولید صرف برای کشور بدون توجه به کیفیت و صادرات باعث میشود نتوانیم روی پای خود بایستیم.
راهکار تقویت زنجیره ارزش در بخش کشاورزی چیست؟
برای تقویت زنجیره ارزش در بخش کشاورزی ابتدا باید اجرای طرح الگوی کشت را در رأس برنامههای خود قرار دهیم. درحالحاضر زنجیرهها را تشکیل دادهایم، ولی به جزئیات آنها توجهی نکردهایم.
چه رابطهای بین ایجاد زنجیره ارزش و جهش تولید وجود دارد؟
منشأ جهش تولید ایجاد و شکلگیری زنجیره ارزش است. جهش تولیدی که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی خود مطرح کردند، با تصمیمگیریهای مقطعی حاصل نمیشود. جهش تولید زمانی اتفاق میافتد که تمام اقدامات برنامهریزی شده و کارشناسی باشد. در این شرایط کارها خود به خود به نتیجه مشخص میرسد.
اگر زنجیره ارزش نقض شود، چه تبعاتی دارد؟
زنجیره ارزش هماکنون نیز نقض میشود و علت آن این است که زیرساختها را بهدرستی ایجاد نکردهایم. برای هر برنامهای باید زیرساختهای کوتاهمدت و بلندمدت را درنظر بگیریم و بعد اعلام کنیم. یک زنجیره باید اعلام کند در فلان ماه میزان مصرف این مقدار است، صادرات و تولید هم فلان میزان است. در زنجیره همه اینها اگر مدنظر قرار بگیرد و روی آن مطالعه شود، تولیدکننده و عرضهکننده تکلیفشان مشخص میشود. درنتیجه باید برنامهریزی لازم برای تولید هر محصول در هر ماه انجام شود. اگر زنجیره ارزش دقیق و براساس برنامه نباشد، بهطور قطع با مشکل مواجه میشود.
صنایعتبدیلی چه نقشی در تقویت زنجیره ارزش دارند؟
اساس هر تولیدی این است که در فرآیند پس از تولید آن محصول صنایعتبدیلی نیز حضور داشته باشد. اگر صنایعتبدیلی بهموقع و براساس استانداردهای روز ایجاد شده باشد، میتواند تولید را ساماندهی کند. اگر آمار دقیقی از میزان نیاز به صنایع، نیاز به صادرات، توان بستهبندی و میزان افزایش کیفیت داشته باشیم، مشکلی در فرآیند تولید بهوجود نمیآید. در زنجیره ارزش باید صنایعتبدیلی، تکمیلی و صادرات را مدنظر قرار دهیم.
در مورد رابطه برندسازی و زنجیره ارزش توضیح دهید.
اساس هر تولیدی، برندسازی و به کیفیت رساندن آن محصول است. اگر برند ما جایگاهش راحفظ کند، میتواند تقاضا را افزایش دهد. نمیتوانیم تولید کنیم، ولی برند نداشته باشیم. نمیتوانیم صادرات داشته باشیم و برند جامعهپسند که جامعه صادراتی روی آن حساب باز کند، نداشته باشیم. در این شرایط در عرصه تولید و زنجیره ارزش نمیتوانیم موفق باشیم. مرحوم عسکراولادی، رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران و چین، درباره صادرات به چند پیششرط اشاره میکرد که ابتدا برند بود و دوم انبار. ما زنجیره را برای دستیابی بههمین ظرفیتها ایجاد کردیم؛ به این صورت که زنجیره بتواند برند زیرمجموعه خود را بهدست بیاورد. زنجیره در تمام مسائل ازجمله برندسازی نقش اساسی دارد.
در تقویت زنجیره ارزش، بخش لجستیک و امکانات حملونقل چه نقشی دارد؟
افزایش هزینههای حملونقل میتواند قیمت تمامشده تولید محصولات ما را بسیار افزایش دهد؛ تا جاییکه مصرفکننده توان خرید نداشته باشد و خود به خود زنجیره دوام خود را از دست بدهد. نباید همیشه بهدنبال این باشیم که قیمتها را بالا ببریم. وقتی این کار را انجام دهیم، نمیتوانیم در بازارهای رقابتی حضور چشمگیری داشته باشیم. حملونقل هم شرایط یکسانی دارد و باید در این زنجیره همه مسائل دیده شود تا در نهایت راننده هم راضی باشد.
آیا سیستم بانکی در تأمین مالی زنجیره ارزش محصولات کشاورزی موفق بوده است؟
خیر، سیستم بانکی اگر موفق بود، زنجیرههای ما باید اکنون حرف اول را میزدند و این اتفاقات نمیافتاد. البته معتقدم که یک زنجیره ارزش جامع و کامل به سیستم بانکی نیازی ندارد، زیرا وقتی کارخانهای در رأس قرار بگیرد، باید مسیرها آنقدر آسان باشد که افراد راحت به منابع مالی برسند. باید گفت سیستم بانکی ما نتواسته است با زنجیرههای ارزش به خوبی همکاری کند.
بانک کشاورزی تا چه حد میتواند در تقویت زنجیرهها موفق باشد؟
سود بالا مشکلات زنجیره ارزش را بالا میبرد و باعث میشود قیمت تمامشده تولید بالا برود و دود این مسأله به چشم مصرفکننده میرود. در این بین فقط تولیدکننده و مصرفکننده ضرر میکنند و واسطههای این زنجیره که شامل بانک، سرمایهگذار و... است، به سود خود میرسند. اگر قرار باشد تسهیلاتی در اختیار زنجیرهها قرار بگیرد، باید سودش کمتر از تمام قسمتها باشد. زنجیره امری تعریف شده است. مشکل بزرگی که در بخش تسهیلات داریم، این است که بانک و کارشناسان مبالغی را برای بازپرداخت درنظر میگیرند و قبل از اینکه فرد اقدامی انجام دهد، قیمتها بالا میرود. بانک به زمان بازپرداخت توجه نمیکند و درنتیجه گیرنده تسهیلات زمانیکه میخواهد برای تولید اقدام کند، پولی در دست ندارد و درنهایت یک ساختمان و چند دستگاه با سررسید قسطهای تسهیلات بانکی برایش باقی میماند.
آیا دولت از سیاست درست حکمرانی و ابزار مکفی برای تقویت زنجیره ارزش برخوردار است؟
اگر سیاستها درست بود، قطعاً وضعیت ما در ایجاد و ساماندهی زنجیرهها اینگونه نبود. اکنون در بخشهای مختلف کشاورزی براساس اطلاعاتی که داریم نگاه خوبی به زنجیرههای ارزش وجود دارد. دولت فقط باید نظارت داشته باشد تا اشتباهی صورت نگیرد و سایر بخشها را باید برونسپاری کند و به زنجیرهها تصمیمات خود را دیکته نکند. همچنین باید تصدیگری دولتی در سفارش و انتخاب مدیران زنجیرهها کم شود.
در وضعیت فعلی تحریمها و فروش نرفتن نفت، آیا تولیدات کشاورزی میتواند جایگزین اقتصاد نفتی شود؟
در دولت اول آقای روحانی هم اعلام کردم به صادرات نفت نیازی نداریم، زیرا فروش نفت رانتی بزرگ است. باید به کشاورزی نگاه مثبتی داشته باشیم. در چند سال گذشته تنها شعار محقق شده در اقتصاد مقاومتی در بخش کشاورزی رخ داد. مقام معظم رهبری هم در چند جا اشاره کردند که کشاورزی به وظایف خود خوب عمل کرده است. کشاورزان ما با همه مشکلاتی که در عرصه تولید داشتهاند، اقدامات لازم را انجام دادهاند تا بتوانند سفره مردم را رنگین کنند. اگر مدیریت درست در زنجیره ارزش ایجاد شود، علاوهبر رفع نیاز داخل میتوانیم برای صادرات نیز اقدام کنیم. دولت باید بر تمام برنامهها فقط نظارت کند. اگر برای تقویت زنجیره ارزش به خوبی برنامهریزی شود، نیازی به نفت نداریم و تحریمها بر ما اثرگذار نخواهد بود.
نقش کشاورزی را در ایجاد فضای کسبوکار چگونه ارزیابی میکنید؟
کشاورزی با صنایع و شرکتها تفاوت بسیار زیادی دارد. اگر نگاه ما به بخش کشاورزی فقط در بخش بیمه اجتماعی باشد که نظام صنفی بهدنبال آن است که عملیاتی شود، بهترین بخش اشتغالزایی بخش کشاورزی است، زیرا براساس آن هر کارگاهی باید بتواند با زیرمجموعهای که دارد و یارانهای که به بخش عرضه میکند، این یارانه را به تولید برگرداند تا تولیدکننده بتواند نهادههای مورد نیاز برای تولیدش را تأمین کند. کشاورزی در صنایع، حملونقل، قسمتهای تبدیلی و... فعال است و اگر نگاه آماری به این مسأله داشته باشیم، سالانه حدود ۱۸میلیون هکتار در کشور کشت داریم. اگر یکسوم، یعنی ششمیلیون هکتار آن را زیرکشت حبوب و... ببریم و ۱۲میلیون هکتار آن کنار بماند، میتوانیم ظرفیت عظیمی را برای کار ایجاد کنیم. اگر دانشآموختگان ما در این حوزه در مزارع بهرهوری را بالا ببرند، خود به خود برای آنها کار ایجاد میشود. در این بین مشکلی که وجود دارد، این است که دانش را تبدیل به کارآفرینی نکردهایم. ما دانشگاه و رشته دانشگاهی ایجاد کردهایم، ولی نتوانستهایم این افراد را کارآفرین کنیم. زنجیره ارزش میتواند برای تمام بیکاران اشتغال ایجاد کند.
نظر شما درباره قانون تمرکز چیست؟
چند سالی بود که با دادن اختیارات بخش بازرگانی به وزارت جهاد کشاورزی تولید و عرضه یکی شده بود. به دلیل اینکه در وزارت صمت نگاه آماری به تولید وجود ندارد، ممکن است در زمانی که تولید در کشور به میزان کافی است، واردات صورت گیرد. اکنون در شرایط تحریم هستیم و نمیتوانیم ارز به کشور وارد کنیم، ولی دستهایی میتوانند محصولات بیکیفیت را به کشور وارد کنند. بازگرداندن این مسئولیت به وزارت صمت برخلاف اهداف دستیابی به تولید است. با تشکیل وزارت بازرگانی نیز رانتها بار دیگر بازمیگردد و به تولید آسیب وارد میکند. تولید با واگذار شدن این اختیار به وزارت صمت لطمهای جدی خواهد خورد.
سخن پایانی شما چیست؟
ما تشکل خبرگان کشاورزی و بنیاد ملی گندمکاران را داریم. این تشکلها میتوانند در تولید، عرضه و ایجاد زنجیرههای ارزش بسیار موفق باشند. نگاه دولت به تشکلها باید تغییر کند و براساس اصل۴۴ قانون اساسی باید بازسپاری به آنهایی که صاحبان کار هستند، انجام شود. در کشوری که خبرگان کشاورزی یکدرصد بخش کشاورزی را تشکیل میدهند و ۲۸درصد تولید ناخالص ملی از نظر آماری در دست این عده است، اگر این بخش را تقویت کنیم که به دودرصد برسد، چه اتفاقی میافتد؟ باید برای تشکلها ارزش قائل شویم و نظارت درست بر آنها داشته باشیم تا براساس اساسنامه حرکت کنند و از آنها برنامه بخواهیم. برنامهها را هم عملیاتی کنیم تا روی کاغذ باقی نمانند. با تغییر مدیریت سازمان تعاون روستایی آینده روشنی را در ساماندهی تعاونیها، تولیدیها و زنجیرههای ارزش میبینم؛ لذا باید هماهنگی برای ایجاد سامانه امنیت تولید غذایی برای کشاورز فراهم شود؛ به این صورت که از یک طرف تولیدکننده امنیت داشته باشد تا بتوانند تولید را بهدرستی انجام دهد و از طرفی، مصرفکننده هم با قیمتهای متعادل بتواند این تولیدات را تهیه کند. تشکلها هم باید بتوانند در زمینه تحقیقات، ترویج و آموزش برنامهریزی کنند. درحالحاضر در کشور ما سطح آموزش در حوزه کشاورزی بسیار پایین است و تشکلها در این زمینه باید ورود کنند.
گزارش از زهرا قاسمی