حقیقت آن است که در فضای کنونی کشور تعاونیها از معدود نهادهایی هستند که قادرند بخش قابل توجهی از بار فشارهای اقتصادی و اجتماعی موجود را به دوش بکشند که این شرایط فرصتی شایسته برای نشاندادن ظرفیتها و توانمندیهای تعاونیهاست. تغییر دیدگاهها نسبت به جایگاه واقعی تعاونیها در بخش روستایی و کشاورزی و گسترش کمی و کیفی فعالیتها بر پایه اصول بنیادین تعاونی، متضمن تعالی و پیشرفت درخور شأن این بخش مهم اقتصاد کشور است. در همین راستا بازتعریف شیوه حکمرانی در مورد شرکتهای تعاونی روستایی و کشاورزی از ملزومات اساسی برای تحول و پویایی این نهادهاست که برای اعتمادسازی و ابهامزدایی در فضای فرهنگی و اجتماعی روستاها بهشدت مورد نیاز است.
طی چند سال گذشته بیشتر ضربات و صدمات بر اثر سوءمدیریتها و اقدامهای نابخردانه یا سودجویانه عدهای به پیکر شبکه تعاونیهای روستایی و کشاورزی و همچنین سازمان تعاون روستایی وارد آمد و به انحای مختلف کارکردهای آن را با چالش روبهرو کرد که همین امر ضرورت تغییر مدیریت در این سازمان را در شرایط کنونی بیش از پیش آشکار ساخت و به همین سبب امیدواریم ریاست جدید سازمان مرکزی تعاون روستایی بتواند در مسیر پیشرفت و بهبود عملکرد این سازمان گام بردارد که در این بین ایجاد وفاق بین همه شبکههای تعاونی و تعاونگران برای توسعه کارکردها و نقشآفرینیهای این بخش ضروری است، زیرا این امر زمینهساز بهرهمندی گسترده از ظرفیتها و توانمندیهای بالقوه این بخش برای رشد و تعالی بخش کشاورزی است.
مهدی احمدی لفورکی