به گزارش روسنا (روستانیوز)، روغن، یکی از اساسی ترین کالاهای سبد غذایی خانوارهای ایرانی است و این درحالی است که سرانه مصرف روغن خوراکی برای هر فرد ایرانی در حدود 20 کیلوگرم در سال است که از متوسط جهانی حدود هفتکیلوگرم بالاتر است. تقریباً 90 درصد روغن مورد نیاز کشور از طریق واردات تأمین میشود. در اظهارنظرهای مسئولان، ارزش پولی این میزان روغن گاه تا چهار میلیارد دلار در سال اعلام شده است که رقمی بسیار قابل تأمل است. با توجه به این حجم واردات، برای برون رفت از وابستگی به واردات روغن، در نگاه اول شاید توجه به تولید داخلی گزینه مناسبی به نظر برسد؛ اما در سوی دیگر قضیه، ما در کشورمان بهصورت جدی با کمبود منابع، بهویژه آب و خاک مواجهیم که باعث میشود در این مورد با ملاحظات خاص خود حرکت کنیم. درباره موارد اشاره شده و مباحث مربوط به کشت دانههای روغنی با افشین توکلی، دکترای زراعتـ گرایش فیزیولوژی گیاهان زراعی، عضو هیئت مدیره انجمن فیزیولوژی گیاهی ایران، عضو انجمن زراعت و اصلاح نباتات و استاد دانشگاه، به گفتوگو نشسته ایم تا زوایای موضوع را واکاوی کنیم.
بیش از 90 درصد روغن خوراکی مصرفی در کشور ما از طریق واردات تأمین میشود. با توجه به این موضوع از یکطرف بحث لزوم افزایش ضریب خوداتکایی در این مورد مطرح است و از سوی دیگر ما در کشورمان با محدودیت منابع بهخصوص آب و خاک مواجهیم. با توجه به این دو مورد بهنظر شما منطقی است که بهسمت افزایش تولید دانههای روغنی حرکت کنیم یا اینکه برای حفظ منابع بهتر است که نیازمان را از طریق همین واردات تأمین کنیم؟
درباره تأمین روغن مورد نیازمان و افزایش ضریب خوداتکایی در چند مقوله باید اقداماتی انجام دهیم. موضوع اول افزایش تولید داخلی است و موضوع دیگر اینکه در مصرف روغن هم باید مدیریت صورت گیرد؛ چون سرانه مصرف ما درحالحاضر از میانگین جهانی بسیار بالاتر است. درباره موضوع اول، یعنی بحث تولید باید گفت ضریب خوداتکایی ما در روغن بسیار پایین و در حدود 10 درصد است و این میزان مناسب نیست و حتماً باید وضعیتمان را در این مورد بهبود دهیم؛ اما با توجه به پرسش شما و در نظر گرفتن پتانسیلهای کشورمان، بهخصوص منابع آب و خاک، انتظار ما از این افزایش خوداتکایی نباید در حد خودکفایی کامل باشد؛ چون اکوسیستم ما یک اکوسیستم شکننده است. منابع آب و خاک به ما این اجازه را نمیدهد؛ ولی در این حال وضعیت موجود ما هم اصلاً رضایتبخش نیست. از طرف دیگر، سرانه مصرف روغن در کشور ما بسیار بالاست و باید این موضوع را هم با فرهنگسازی مدیریت کنیم و مصرف روغن را کاهش دهیم.
دلایل مصرف بالای روغن در کشور چیست؟
یک دلیل آن برمیگردد به عادات غذایی ما که بهخصوص در دهههای اخیر بسیار تغییر کرده است. در گذشته مصرف روغن عمدتاً از نوع حیوانی بود که در داخل تهیه میشد و از طرفی عادات غذایی ما بهشکلی بود که مصرف روغن بسیار کمتر بود. همین موضوع باعث شد که ضریب خوداتکایی ما در روغن خوراکی در دهههای گذشته بسیار بالاتر و در حدود 70-80 درصد باشد؛ اما بهمرور این شیب منفی شده است. از دهه 40 به بعد گرچه تولید دانههای روغنی افزایش پیدا کرده است؛ اما چون میزان مصرف بسیار بالا رفته، نیاز به واردات افزایش و ضریب خوداتکایی ما کاهش یافته است. یکی از دلایل دیگر مصرف بالای روغن در کشور ما ارزان بودن این ماده غذایی است. به این علت که دولت به آن یارانه میدهد، قیمت آن بسیار پایین است و این موضوع در مصرف بالای روغن بیتأثیر نیست.
وقتی قیمت روغن خوراکی را نسبت به دانه گیاهی که روغن از آن استحصال میشود مقایسه میکنیم، میبینیم که قیمت روغن به نسبت دانه روغنی بسیار پایینتر است؛ مثلاً قیمت کلزا را در نظر بگیریم، از هر کیلوگرم کلزا حداکثر تا 30 درصد روغن استحصال میشود، هزینههای استحصال، بسته بندی و ... را هم در نظر بگیریم قاعدتاً باید قیمت روغن بسیار بالاتر از این باشد. این سؤال مطرح میشود که علت این قیمت پایین چیست؟ آیا به کیفیت روغن برمیگردد یا دلایل دیگری دارد؟
این موضوع که شما مطرح میکنید چند دلیل میتواند داشته باشد؛ یکی اینکه گفته میشود دولت بر روی این کالا یارانه میدهد. دلیل دیگر اینکه روغن موجود در بازار ما از نوع وارداتی است و در کشورهای دیگر قیمت تمام شده روغن تولیدی آنها پایینتر از کشور ماست و هزینه تولید کمتر و قیمت روغن در بازارهای جهانی پایین است. همچنین ما روغن را با دلار دولتی وارد میکنیم که قیمت آن از دلار آزاد کمتر است؛ یعنی روغن جزو کالاهایی است که مشمول ارز دولتی است و دولت قیمت دلار را هم بهصورت مصنوعی پایین نگه میدارد، بهطوریکه اگر قیمت دلار واقعی بود، تولید محصولات کشاورزی داخل هم بهصرفه میشد. البته اکنون موضوع بحث ما اقتصادی نیست؛ ولی اینها از دلایل پایین بودن قیمت روغن است.
به نظر شما تا چند درصد میتوانیم تولید داخلی را افزایش دهیم که با توجه به پتانسیل اکوسیستمی ما منطقی باشد؟
بیان کردن درصد در این مورد کار سختی است. باید جهات مختلف قضیه را در نظر گرفت. مهمترین مسأله همین است که اکوسیستم ما یک اکوسیستم شکننده است و نباید زیاد به آن فشار آورد. یک نکتهای که لازم است اشاره کنم این است که ما اگر از افزایش تولید دانههای روغنی صحبت میکنیم؛ به هیچ عنوان منظورمان افزایش سطح زمینهای زیرکشت نیست، بلکه باید همین مقدار زمینهایی را که کشت میشوند مدیریت کنیم و در واقع الگوی کشت را تغییر دهیم و کشت محصولاتی را که ضرورت کمتری دارند و آببر هستند، محدود کنیم و بهجای آنها محصولات اساسیتر مانند دانههای روغنی کشت شود.
با توجه به شرایط اقلیمی کشورمان چه گیاهان دانه روغنی برای قرار گرفتن در الگوی کشت کشاورزی ما مناسب هستند؟
یکی از اصول کشاورزی پایدار و سازگاری با محیط، استفاده از گیاهانی است که در منطقه بهصورت بومی وجود دارند؛ چون بهمرور سازگاری پیدا کردهاند به محیط آسیب کمتری میرسانند و فشار کمتری به محیطزیست وارد میکنند؛ یعنی گیاهانی باشند که آنها را بهصورت مهاجم به اکوسیستم تحمیل نمیکنید. از گذشته گیاهان دانه روغنی مختلفی در کشور ما کشت میشدهاند، گیاهانی مانند کنجد و گلرنگ در واقع بومی کشور ما هستند و کلزا هم که جزو گیاهان جدید و وارداتی است.
آنچه درحالحاضر شاهدیم این است که سیاستهای دولت بیشتر روی کلزا متمرکز شده است، آیا شما کلزا را گیاه مناسبی برای اقلیم کشورمان می دانید؟ در مقایسه با کلزا گیاهان دیگر را برای قرار گرفتن در الگوی کشت چگونه ارزیابی میکنید؟
کلزا در مقایسه با این گیاهان چنانچه عنوان شد یک گیاه وارداتی و جدید است، از نظر اقلیمی گیاهانی، مثل گلرنگ و کنجد سازگاری بیشتری با شرایط کشور ما دارند. البته کلزا را هم نمیتوان نادیده گرفت. مزیتی که کلزا دارد این است که میزان تولید در واحد سطح آن بالاتر و میزان مصرف آب آن هم نسبتاً کم است؛ اما این گیاه ایراداتی دارد؛ اولا کشت و کار آن نسبت به گیاهان دیگر مراقبتهای ویژهای نیاز دارد و گیاه حساسی است و در نهایت برای برداشت هم نسبت به ریزش دانهها حساس است و دچار ریزش میشود و تلفات محصول دارد. باید کشت کلزا توسط کشاورزان پیشرو، ماهر و شرکتهای کشت و صنعت صورت گیرد؛ چون هم تخصص و تجربه لازم را دارند و هم ماشینآلات و ادوات بیشتری در اختیار آنهاست. نکته دیگر اینکه کلزا برای بعضی از استانها، مانند مازندران و گلستان بهخاطر نوع آب و هوا مزیت بیشتری دارد.
مزیت گیاهان دیگر مانند کنجد و گلرنگ در چیست؟
این دو گیاه اولاً بومی کشور ما هستند و در سطح وسیعی از سرزمین ما قابلیت کشت دارند. حتی امکان کشت دیم گیاه گلرنگ هم وجود دارد. گیاه گلرنگ اگر در برنامه تناوب کشت کشاورزی قرار گیرد، بهعلت داشتن ریشههای عمیق و نفوذ دادن آب به لایههای زیرین خاک اهمیت دارد. کنجد هم در بیشتر مناطق گرمتر قابلیت کشت دارد. کیفیت روغن کنجد هم بسیار بالاتر است.
نظر شما درباره گیاه آفتابگردان چیست؟
آفتابگردان در کشور ما بیشتر بهصورت آجیلی مصرف میشود. این گیاه نیز مزایا و معایبی دارد. یک مزیت آن سابقه کشت طولانی در ایران است؛ یعنی کشاورزان با کشت آفتابگردان آشنایی بیشتری دارند. هرچند که برای مصرف آجیلی کشت میشده است. شاید مهمترین مزیت آن این باشد که حساسیت آن به آمادهسازی زمین کمتر است؛ اما از معایب این گیاه اینکه مصرف آب بالایی دارد، ماشینآلات مخصوص کاشت و مخصوصاً برداشت برای این گیاه کم است و دیگر اینکه آفت گنجشک برای این گیاه را باید بهعنوان یکمشکل جدی درنظر گرفت.
یکی از مشکلات درباره گیاهان دانه روغنی، بحث نبود ماشین آلات مناسب کاشت، داشت و برداشت است، این موضوع را شما چطور ارزیابی میکنید؟
برای گیاهی، مانند گلرنگ چنین مشکلاتی کمتر است؛ چون درباره این گیاه میتوان از همین ماشینآلات مخصوص غلات برای کاشت، داشت و برداشت آن استفاده کرد که این موضوع برای این گیاه یک مزیت مهم محسوب میشود؛ اما درباره کلزا باید حتماً ادوات خاص آن را داشته باشیم که متأسفانه اکنون وضعیت چندان مناسبی ندارد و در این زمینه با مشکل مواجهیم.
به نظر شما طرح کلزا که دولتها از دهه 80 روی آن بسیار تمرکز کرده اند، موفق بوده یا خیر؟
قطعاً موفق نبوده است؛ چون اگر موفق بود که اکنون باید وضعیت ما در تولید روغن مناسبتر از این بود. اهدافی که در ابتدا برای این طرح پیشبینی شده بود محقق نشده است و این نشان میدهد که خود برنامه از اول درست و براساس مطالعات عمیق طراحی نشده و یک برنامه آرمانگرا بوده است یا اینکه در اجرای آن اشکالاتی وجود داشته است.
به بعضی از دلایل عدمموفقیت این طرح اشارههایی شد، در مورد آنها بیشتر توضیح دهید.
یکی از دلایل این است که این طرح براساس آمایش سرزمینی مناسبی صورت نگرفته؛ یعنی کشت آن به مناطق مناسب اختصاص داده نشد است. از طرف دیگر کشاورزان هم با کشت این محصول آشنایی کامل ندارند و کار ترویجی هم در این زمینه بهخوبی صورت نگرفته است. زیرساختهای این طرح هم مناسب نبوده و ماشینآلات لازم در کشور وجود ندارد. اینها در کنار دلایل دیگر باعث شده که طرح موفق عمل نکند.
مسألهای که درباره گیاه گلرنگ است، این است که این گیاه عملکرد نسبتاً پایینی دارد و احتیاج به برنامههای بهنژادی درباره این گیاه برای افزایش عملکرد وجود دارد، آیا از نظر امکانات سختافزاری و نرمافزاری در کشور توان انجام اصلاحات بهنژادی آن وجود دارد؟
بله، چنانچه ارادهای برای این کار باشد هم از نظر دانش فنی و وجود متخصصان و هم از نظر امکانات، توانایی انجام این کار را داریم و اصلاً این کار از ضروریاتی است که متأسفانه هنوز انجام نشده است.
وضعیت صنایع روغنکشی و تبدیلی کشور در چه سطحی است؟
کارخانجات موجود در حد تولید فعلی دانههای روغنی وجود دارد؛ اگر بخواهیم میزان تولید را بالا ببریم، باید همزمان چند کار انجام شود. یکی موضوع خرید تضمینی و ایجاد شبکه مناسب خرید این محصولات و دیگری وجود صنایع روغنکشی مناسب است. این نکته را هم لازم است اشاره کنم که ما حتی در بحث واردات روغن بهتر است بهجای روغن آماده، دانههای روغنی وارد کنیم و با احداث کارخانجات روغنکشی، ضمن استفاده از ارزشافزوده آن کمک زیادی به ایجاد اشتغال در کشور خواهد کرد؛ زیرا چنانچه میدانید گردش مالی واردات روغن بسیار بالاست.
آیا میتوان روغن را در مقایسه با گندم یا محصولات دیگر یک کالای استراتژیک و اساسی در نظر گرفت؟
بستگی دارد به اینکه تعریف شما از کالای استراتژیک چه باشد؛ اگر کالای استراتژیک را کالایی در نظر بگیریم که کمبود آن در جامعه مشکل ایجاد میکند، باید گفت بله، روغن یک کالای استراتژیک است، هر چند که شاید اهمیت آن به اندازه گندم نباشد؛ ولی کمبود آن مشکل ایجاد میکند.
هدفم از این سوال این بود که از این شیوه بهعنوان اهرمی برای پایین آوردن سرانه مصرف روغن در کشور استفاده کنیم؛ زیرا ما چیزی حدود دو برابر میانگین جهانی سرانه مصرف روغن داریم و این موضوع، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر بهداشتی و سطح سلامتی جامعه اصلاً مناسب نیست؟
بله، میتوان از این روش استفاده کرد؛ اما نه یکدفعه بلکه باید بهمرور زمان این کار را انجام دهند و در کنار آن کارهای دیگری مانند برنامههای فرهنگی و آموزشی هم صورت گیرد. وقتی قیمت روغن به مقدار واقعی خود برسد علاوهبر کم شدن مصرف آن، یک خاصیت دیگر هم دارد و آن این است که سرمایه گذاری روی آن برای تولیدکننده داخلی صرفه اقتصادی خواهد داشت. یکی از دلایلی که توسعه کشت گیاهان دانههای روغنی در کشور موفق نبوده است شاید این باشد که حجم مالی واردات روغن خیلی بالاست و وجود ارز دولتی برای این کار میتواند باعث ایجاد رانت شود و این احتمال وجود دارد که یک شبکه مافیا ایجاد کند که در کار توسعه کشت این گیاهان و تولید داخلی ایجاد اختلال کند.
گزارش از عبدالحسین کاظمی
انتهای پیام/