کد خبر: 26780
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۳
روستا

زمزمه‌های سفر رییس جمهور به گلستان طی روزهای آینده موجب خوشحالی ساکنان این استان شد؛ سفری که روستانشینان دیار هیرکان با جمعیتی نزدیک به یک میلیون نفر امیدوارند به حل مشکلات قدیمی و گره‌گشایی از کمبودهای دیرینه آن‌ها منجر شود.

به گزارش روستانیوز به نقل از ایرنا،صدای اذان مغرب که به گوش می رسد کربلایی صادقعلی چای را یک‌نفس سرمی‌کشد و یاعلی‌گویان از جا بلند می‌شود که به مسجد برود.

همسایگی‌اش با مسجد موجب می‌شود زودتر در صف اول نماز بنشیند و زمان کوتاه پیش از اقامه نماز جماعت فرصت مناسبی برای گفتگو با نمازگزاران است.

جمع چند نفره نمازگزاران رفته رفته بیشتر می‌شود که امام جماعت از راه می‌رسد . ناخودآگاه صف نماز تشکیل می‌شود و اقامه نماز مغرب آغاز می‌شود. بین ۲ نماز بر خلاف شب‌های قبل، پیش‌نماز رو به نمازگزاران به جای خواندن حدیث، خبر مهمی می دهد که به همهمه‌ای طولانی منجر می‌شود.‌

امام جماعت مسجد که صبح امروز به گرگان سفر کرده از منبع موثقی شنیده که چند روز آینده قرار است رییس جمهور به گلستان سفر کند.

شنیدن این خبر، کربلایی صادقعلی را به فکر فرو می‌برد. در خبرها دیده که آیت‌الله رییسی در سفرهای استانی با مردم به سادگی گفت و گو کرده و بدون تشریفات و تکلف به درد دل‌های آنان گوش می‌دهد.

دلش می‌خواهد بتواند رودررو با رییس‌جمهور حرف‌هایش را بزند. رو به فرد کنار دستی می‌گوید: این موها را در آسیاب سفید نکردم. این سید (رییس جمهور) مرد میدان و امتحان پس‌داده‌ای است. مطمئنم می‌تواند گره زندگی ما را باز کند. کاش می‌توانستم درددل‌های کهنه و قدیمی خود را به او می‌گفتم.

با خودش می گوید: اگر پیش رییس‌جمهور بروم اولین چیزی که می گویم مشکل بیکاری بسیاری از جوانان روستاست که تا همین چند ماه پیش در مرغداری روستا اشتغال داشتند اما گرانی‌ نهاده دامی و زیادشدن هزینه تولید باعث شد صاحب مرغداری مجبور به تعدیل نیرو شود و خیلی از جوانان از کار بیکار شدند.

بیشتر این جوانان نان‌آور خانه های خود بودند و با این اتفاق نزدیک به نیمی از خانواده‌های روستا با بیکاری نان‌آور خانه خود مواجه شدند.

در حین همین گفتگوها به یاد مشهدی صفر می‌افتد.

همسایه کربلایی صادق تابستان امسال هنگام کار از بالای دیوار تازه چین افتاد و قطع نخاع شد و حالا در خانه به سختی روزگار می گذراند.اگر بیمه های روستایی مقداری از هزینه های سرسام‌آور درمان را پوشش می‌دادند هزینه‌های زندگی این طور به این خانواده فشار نمی آورد.

هزینه تحصیل بچه های کوچکش در ایام کرونا و تهیه گوشی هوشمند هم بار مضاعفی را به این خانواده تحمیل کرد که اگر همرامی اهالی روستا نبود، شاید نام سعید و کبری در ردیف بچه‌های ترک تحصیل‌کرده نوشته می‌شد.

مشکلات اهالی یکی پس از دیگری در ذهن کربلایی صادق مرور می‌شود. حاج عباس یکی دیگر از کسانی است که اگر کربلایی صادق فرصت گفتگو با رییس جمهور را پیدا کند به طور حتم مشکلاتش را به آیت‌الله رییسی خواهد گفت.

حاج عباس فصل بهار که کشت برنج را شروع کرده بود با گرانی بذر و کود مواجه شده است. سموم بی کیفیت هم که با قیمت چندین برابری نسبت به سال قبل خریده بود محصولش را کمتر کرد. فصل بهار چشم به آسمان دوخته بود اما بهار امسال باران نبارید و باعث شد دست به دامن چاه کشاورزی شود اما با تداوم خشکسالی سال‌های اخیر سطح آب چاه پایین تر از سال قبل بود و همه این‌ها باعث شد محصول ناچیزی دست حاج عباس را بگیرد. بیمه ها هم در قبال این همه ضرر و زیان پاسخگو نبودند.

چشمش به صف آخر نماز می‌افتد و چند بچه قد و نیم قد را می‌بیند. مهاجرت سال‌های اخیر مدرسه روستا را خالی از دانش‌آموز کرده و تعداد انگشت شمار محصلان مجبورند با همه مشکلات تردد و هزینه برای روشن‌ماندن چراغ علم در روستا به مدارس شهر بروند.

خیلی از بچه ها از پس هزینه‌های تردد به شهر و تحصیل برنیامدند و ترک تحصیل کردند آنهایی هم که به مدرسه می‌روند با مشکلات فراوانی روبرو هستند.

همین ۲ سال پیش بود که یکی از دختران دانش آموز روستا در مسیر مدرسه به دلیل تصادف خودرو جان باخته بود.

کربلایی دلش می خواست رییس جمهور بگوید که این دانش‌آموزان آینده ساز این مملکت هستند و نبود مدرسه یعنی محروم ماندن این آینده سازان از فردایی بهتر .

درددل‌های کربلایی رضا را به یاد می‌آورد که می‌گفت بر اثر تب برفکی پارسال نصف گوسفندانش تلف شدند و بیمه هم کاری برای جبران خسارت‌ها نکرد.

گرانی علوفه و نهاده‌های دامی و عدم همکاری بیمه، کربلایی رضا را مجبور کرد بقیه گوسفندانش را بفروشد و از آن موقع تاالان بیکار است.

یوسف پسر کربلایی رضا هم به خاطر گرانی علوفه مجبور شد گاوهای شیری خود را به کشتارگاه ببرد چون هر چه زحمت می کشید حتی نمی‌توانست شکم گاوهای خود را سیر کند.

کربلایی با خودش می‌گوید کاش رییس جمهور را ببینم و درد دل‌های مردم را بگویم.

نماز دوم را که می‌خوانند اهالی دور امام جماعت جمع شدند و در مورد سفر رییس جمهور به گلستان صحبت می‌کنند اما کربلایی صادقعلی از جایش تکان نخورده است.

مشکلات اهالی در ذهنش مرور می‌شود و می‌خواهد به عنوان عضو شورای روستا راهی برای مطرح‌کردن آنها با رییس جمهور پیدا کند.

در جلسه شوراهای گلستان شنیده که بسیاری از روستاهای گلستان مشکلاتی مشابه آنان دارند. می‌داند که اگر فرصتی کوتاه برای بیان درددل‌هایش پیدا کند می‌تواند عیدی خوبی از آیت‌الله رییسی برای روستاییان گلستان بگیرد.

استان ۲ میلیون نفری گلستان ۱۴ شهرستان دارد.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =