بهطور مثال هنگام اجراییشدن طرح مسکن مهر، پس از افت و خیزهای فراوان و بعد از آنکه بیش از دومیلیون واحد تحویل مردم داده شد، در سال۹۳ عضوگیری جدید آن ناگهان لغو شد و با اینکه کشور در شرایط ارز سههزار تومانی و کاهش تحریمها بود، طرح قاطع مشابهی هم عملیاتی نشد و امروز ما با گرانی مصالح و کمبود نقدینگی برای هر طرح انبوهسازی مواجه هستیم؛ یا بسیاری از پروژههای سدسازی و احداث کانالهای فرعی در دهه۹۰ نیمهکاره رها شد و درحال حاضر هم که پولی برای تکمیل آنها باقی نمانده است.
یکی از طرحهای اجرا شده در اواخر دهه۸۰ که برای توسعه صنعت گردشگری طراحی و عملیاتی شد، طرح سفرکارت بود که حتی تسهیلاتی نیز در این چارچوب پرداخت شد، اما به مرور زمان این پروسه رو به تضعیف رفت. اصولاً پرداخت تسهیلات حمایتی از طریق کارتهای هوشمند اختصاصی بیش از چند دهه است که در بسیاری از کشورها پذیرفته شده و یک روش هدفمند حمایتی محسوب میشود؛ بهطور مثال در نظر بگیرید همین یارانه مختصری که به نمایشگاه کتاب تهران در قالب کارتهای خرید کتاب پرداخت میشد، چه تأثیر مثبتی در افزایش استقبال از آن داشته است.
سرانه خرید گل و گیاه در روسیه ۲۰برابر ایران
دهها سال قبل همواره گفته میشد روسیه از واردکنندگان گندم از آمریکاست، اما اکنون سالهاست که در بر پاشنه دیگری میچرخد، زیرا روسیه خود یکی از صادرکنندگان گندم جهان شده است. جالب است بدانید در این کشور خرید گلهای زینتی بخشی از سبد خرید خانوارها را تشکیل میدهد. یکی از علتهای این موضوع، حمایتهایی است که توسط دولت از این پروسه میشود؛ مثلاً کارت خریدی به کارکنان فقط برای خرید گل و گیاه داده میشود و بعضاً درصد کمی از حقوق به آن کارت واریز میشود. قاعدتاً این قبیل طرحها به پیدایش عادت اجتماعی هم کمک میکند؛ بهطوریکه وقتی افرادی بهطور هفتگی به خرید گل و گیاه عادت کردند، این رسم و عادت پایدار خواهد شد. همچنین گفته میشود که در اروپا دانشآموزان با بنهایی به مراکز خرید گل و گیاه یا کتاب برده میشوند تا خودشان انتخاب کنند و بعضاً درمورد مدارس غیردولتی پول آن هم از والدین گرفته میشود.
نشریات و صنایع دستی، زیاندیدگان بزرگ کرونایی
در ادامه باید گفت یکی از آسیبپذیرترین بخشها در برابر همهگیری اخیر ویروس کرونا، بخشهای فرهنگی و سایر بخشهای مرتبط با آن بوده است. بسیاری از نشریهها و روزنامهها از حدود سهسال قبل هم با مشکلات عدیده مالی و کاهش بازار مواجه بودند و قاعدتاً با گسترش این ویروس، گرایش به خرید روزنامه و کتاب بهدلیل مسائل بهداشتی، کاهش قدرت خرید و مسائل دیگر کم شده است؛ البته بهدلیل افزایش خانهنشینی معمولاً در بسیاری از کشورها سایتهای فروش مانند آمازون رونق خوبی گرفتهاند. با این حال از این فرصت صنعت نشر ایران هیچ نصیبی نبرده و حتی تعطیلی نمایشگاهها هم ضربهای بود به بدنه این صنعت. از سوی دیگر، با کاهش شدید سفرهای داخلی و خارجی و عدم حضور توریستها، به بازار صنایع دستی و هنری هم خسارتهای زیادی وارد شد و حتی در مناطقی سفرها به صفر رسید. این درحالی است که بهدلیل افزایش خانهنشینی شاید میشد فرصتهایی را برای تولید صنایع دستی و هنری متصور باشیم، ولی به هرحال فرصتسازی و بازارسازی یک وظیفه بالادستی و دولتی است و نباید بخشهای حاکمیتی، مردم و هنرمندان را در گرداب مشکلات رها کنند.
قطعاً اگر کارت مخصوصی برای خرید نشریات، کتب و محصولات فرهنگی طراحی شود، یک کمک حداقلی خواهد بود؛ البته طرحهایی برای تخفیف خرید کتاب بهطور پراکنده اجرایی میشود که شاید در شرایط عادی کمی فایده داشته باشد، اما در این شرایط تأثیر خاصی ندارد، زیرا وقتی متوسط قیمت یک کتاب ۳۰هزار تومان است، دادن ۲۰درصد تخفیف چه کمک خاصی میکند؟
وجود ۲میلیون کارمند با حقوق بالای ۵میلیون تومان در کشور
حدود دو میلیون نفر از کارکنان و کارمندان بخشهای وابسته به دولت به همراه بخشی از بازنشستگان از حقوق و مزایای ماهانه بالای پنج تا ششمیلیون تومان برخوردارند؛ اگرچه شاید اکثر این گروه در تأمین مخارجشان هم با مشکل مواجه باشند، اما به هرحال در کشور ما متوسط درآمد بسیاری زیر یکمیلیون تومان است. با شروع همهگیری اخیر و تعطیلی بسیاری از مراکز آموزشی و دانشگاهها، درواقع حدود یکسوم از کارکنان دولتی در وضعیت نیمهتعطیل هستند و البته حقوق میگیرند. از سوی دیگر، بسیاری از مشاغل غیرثابت بهخصوص در حوزههای آموزشی، هنری، کلاسهای آزاد، گردشگری و تورها عملاً از حدود ۹ماه قبل تعطیل است. حال اگر بهطور مثال سالی ۲۰۰هزار تومان از حقوق کارکنانی که حقوق بالا میگیرند، کسر شده و به کارتهای ویژه خرید اقلام فرهنگی و هنری خودشان اختصاص یابد، این اقدام قطعاً کار درستی خواهد بود، زیرا این کارمندان با خرید اقلام مذکور، درواقع از حیث فرهنگی منتفع هم میشوند و از این طریق حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰میلیارد تومان در سال به گردش مالی بازارهای سبزمحور افزوده میشود. اهمیت این پیشنهاد وقتی آشکار میشود که طبق گفته مسئولان، کل گردش مالی سینمای ایران حدود ۴۰۰میلیارد تومان در سال است. البته اینها بهشرطی است که تمهیدات لازم اندیشیده شود و مبالغ این کارتها توسط حرفهایها بهسرعت به پول نقد مبدل نشود؛ بهطور مثال سالها قبل به کارمندان مبلغی تحتعنوان سفرکارت داده شد، اما بسیاری از کارتها برای خرید بلیت پروازهای خارجی استفاده شد یا مبالغ آن نقد شد.
بانکها، اسپانسرهای صدور کارتهای هدفمند
در سالهای اخیر و به موازات رشد تعداد بانکها، چند ابتکار بانکی هم در حوزههای فرهنگی مشاهده شده است؛ بهطور مثال در چند مورد بانکها برای نمایشگاههای کتاب و مطبوعات برخی استانها طبق توافقهایی کارتهای ویژه خرید طراحی کردند که حتی مبلغ ناچیزی اعتبار اولیه هم داشت (با هزینه خود بانک) که حرکت مثبتی محسوب میشود. طبیعتاً بانکها هم از این کار استفادههایی مثل انجام تبلیغات و افزایش گردش مالی خواهند برد. همچنین امکان اعطای جوایز و قرعهکشیهای تصادفی خرید هم از این طریق کاملاً مهیا بوده و ممکن است خیرین هم پای کار بیایند. در این خصوص بسیاری از مؤسسات مردمنهاد فرهنگی یا اتحادیههای صنفی میتوانند حرکات مفیدی داشته باشند. تصور کنید اگر قرار باشد ۱۰۰هزار کارت خرید گل و گیاه طراحی شود و هر کارت هم ۵۰هزار تومان اعتبار اولیه داشته باشد، بودجهای معادل پنجمیلیارد تومان لازم است و اگر یکمیلیارد هم جایزه تعیین شود، مثلاً ۲۰۰جایزه خرید پنجمیلیون تومانی کلاً با پول یک آپارتمان ۱۰۰متری در شمال تهران میشود یک پروسه رونقزایی را فعال کرد. با این کار حداقل فعالان و کارآفرینان این صنفها دلگرم میشوند که کسی به فکر آنهاست و فراموش نشدهاند. در این خصوص ظاهراً در اواخر دهه۸۰ طرحی در نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی تهران مدتی در دست بررسی بود.
ارائه تسهیلات خرید برای مقابله با رکود
همچنین در اوایل کار دولت تدبیر و امید که بسیاری از رکود بیسابقه گلهمند بودند، طرحی برای ارائه کارتهای خرید به بسیاری از کارکنان اجرایی و قرار شد از این طریق صرفاً کالاهای ایرانی از فروشگاههای دولتی خریداری شود، اما این پروسه هم بهتدریج از مسیر خود منحرف شد و حتی عدهای مجال یافتند که از این مبالغ برای هر خریدی استفاده کنند.
اصولاً گفته میشود که برخی از بانکها منابع و نقدینگی خوبی در اختیار دارند، اما با مشکل تأمین وثیقه و هراس از حیف و میل وامها مواجهند و نمیدانند چطور سرمایهگذاری مطمئنی انجام دهند؛ حتی برخی به فکر وام خرید کشتی هم افتادند. درحالیکه دادن تسهیلات خرید به بسیاری از کارکنان، بازنشستگان یا دارندگان حسابهای جاری فعال و خیلیها که ضامن معتبری دارند، یک روش کاملاً مطمئن سرمایهگذاری بانکی است و با دادن تسهیلات دولتی مختصری میشود باعث تحریک تقاضا و ایجاد رونق در کسبوکارها شد و عادت کنترل شده اجتماعی ایجاد کرد. اکنون یک فرش دستبافت بهطور متوسط بالای ۱۵میلیون تومان قیمت دارد که خرید آن از توان بسیاری خارج است، اما میتوان با ۲۰۰میلیارد تومان تسهیلات دو ساله، ۲۰هزار وام خرید ۱۰میلیون تومانی از طریق کارتهای مخصوص داد تا جوانان بتوانند از طریق فروشگاههای مجوزدار خرید هدایتشده فرش و گلیم انجام دهند (حتی با کارمزد عادی) و از این طریق دهها هزار فرصت شغلی هم ایجاد میشود. حتی برای پروسه کارتهای هدفمند امکان گرفتن وام از بانکهای خارجی هم توسط ارگانهای وابسته به دولت قابل تصور و بررسی است. همچنین گرفتن وام از صندوق توسعه ملی هم قطعاً امکان بررسی و سهمخواهی دارد؛ البته این پروسهها نیاز به مطالبه و تحرک اتحادیهها و مجامع صنفی هم دارد.
مهاجران خارجی مقیم ایران، فاقد کارت بانکی
یکی از موارد تعجببرانگیز درمورد کشور مهاجرپذیر ایران این است که اکثر اتباع خارجی مثل افغانها از داشتن کارت و حساب بانکی محروم هستند و در این شرایط بیماری کووید ۱۹ هم باید صرفاً با پول نقد معامله یا از کارت دیگران استفاده کنند. این درحالی است که این مهاجران از اکثر امکانات عمومی کشور مثل مدارس هم استفاده میکنند، اما چرا باید شبکه بانکی از پولهای در گردش آنها محروم باشد. برخی گردش مالی اتباع را بیش از ۱۲هزار میلیارد تومان در سال میدانند و جالب است حتی به آنها کارتخوان سیار هم داده میشود. البته در سال۹۸ در ذیل تصویب قانون مبارزه با پولشویی، تصویب شد که به اتباع باید کارتهای بانکی داده شود که البته اجرای این مصوبه بسیار کند پیش میرود. به نظر میرسد با توجه به اینکه یکسوم این اتباع ساکن روستاها بوده و به کارهای کشاورزی و دامپروری مشغولند، میتوان انحصار دادن کارت بانکی به آنها را صرفاً به بانک کشاورزی و مؤسسات اعتباری این بخش داد تا از این طریق مزایای گردش مالی آنها به نحوی در تشکیلات بخش کشاورزی و روستاها بهرهگیری شود. از سوی دیگر، میشود کارتهایی ویژه خریدهای کنترلشده هم برای آنها طراحی کرد تا آنها ملزم باشند فقط کالاهای ایرانی خریداری کنند.
متأسفانه با جمعشدن بنکارتهای کاغذی سابق اصولاً مبالغی که به کارکنان و کارمندان بهشکل بنکارت داده میشود، از هر نوع قید و بندی عملاً معاف شده و هر کالایی را میتوانند بخرند یا با خواهش از بقالی سرکوچه آن کارت نقد میشود؛ درواقع سالانه هزاران میلیارد تومان پول بدون کانالیزهکردن هوشمندانه فقط با تشریفات زائد بنکارتها جابهجا میشود.
در پایان باید گفت قاعدتاً کانالیزهکردن، هدایت اقتصادی و بازارسازی دولتی بهویژه در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و روستایی، یکی از وظایف پذیرفتهشده دولتها در عصر حاضر است و برای یافتن روشهای مناسب و توسعه ابتکار عملها، تشکیل یک پژوهشکده کاربردی دولتی میتواند راهگشا باشد.
گزارش از مجید ذوالفقاری