حسن فروزان‌فرد

عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران گفت: یک معضل اساسی در بخش کشاورزی وجود دارد و آن هم این است که تصمیم‌گیری برای حوزه کشاورزی در یک بخش و تصمیم‌گیری برای حوزه صنعت در بخش دیگری اتفاق می‌افتد و این جدا بودن مراکز سبب می‌شود که نتوان برنامه مستقلی برای این بخش تنظیم کرد. 

حسن فروزان‌فرد در گفت‌وگو با «روستانیوز» افزود: رمز اصلی بهبود جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد این است که کشاورزان و فعالان بخش صنایع تبدیلی براساس یک رابطه دوسویه در کنار هم قرار بگیرند و به هم وابسته باشند، اما این ارتباط تاکنون به‌وجود نیامده است.
فروزان‌فرد تأکید کرد: اساساً آنچه که باعث ارتقای بلندمدت و شکل‌گیری یک صنعت در یک جامعه می‌شود، این است که زنجیره ارزش آن شناسایی و مدیریت شود. تا قبل از این‌که زنجیره ارزش شناسایی شود، آنچه که وجود دارد یا کشاورزی محض است یا مزرعه‌داری یا کارخانه‌داری یا صرفاً توزیع. این اجزای مختلف وقتی از هم دور باشند و تحت یک مدیریت حرفه‌ای اداره نشوند، به تعدادی کسب‌وکار متفاوت تبدیل می‌شوند که نمی‌توانند حداکثر ارزش را به‌وجود بیاورند. درواقع هماهنگی بین اجزای زنجیره ارزش در کنار هم است که زمینه شکل‌گیری یک کسب‌وکار باارزش و یک صنعت واقعی را به‌وجود می‌آورد.
او خاطرنشان کرد: دوره صنعتی و حرفه‌ای شدنمان، چه در حوزه کشاورزی و چه در حوزه صنعت، متأسفانه به‌صورت غیرسیستمی‌ یا به‌صورت تک‌محور بوده و در حوزه کشاورزی تمرکز حول محور کشاورزی و زراعت یا باغداری بوده است، درحالی‌که تمرکز سازمان‌ها و وزارتخانه‌های بالادستی در حوزه صنعت و توسعه کارخانه‌ها بوده و این ترکیب در تضاد سیستمی ‌با هم قرار داشته است؛ نتیجه نهایی این است که نمی‌توانیم حداکثر ارزش را ایجاد کنیم؛ یعنی فردی که تصمیم می‌گرفته جایی کارخانه تأسیس کند، هیچ ارتباط و درک درست و اطلاعاتی در رابطه با وضعیت مزارع در آن محدوده نداشته و درعین‌حال به بازار مصرف هم توجهی نمی‌کرده است. تنها هدفش این بوده که از ظرفیتی که در فلان شهرک صنعتی در فلان شهر وجود دارد، استفاده کند. در مقابلش زارع هم نگاهش به این بوده که بقیه کشاورزان چه محصولی می‌کارند و فروش می‌رود تا او هم مانند سایر کشاورزان منطقه رفتار کند. نه از خریدار مطمئن بوده و نه از مصرف‌کننده، چون اطلاعاتی در اختیار نداشته است. 
عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران ادامه داد: محور توسعه کشاورزی در کشورهای توسعه‌یافته امروزه صنایع تبدیلی است؛ یعنی آن چیزی که زنجیره تأمین و زنجیره عرضه و زنجیره ارزش را مدیریت می‌کند، معمولاً صنایع تبدیلی است؛ چون ثابت شده که حضور آن‌ها در موقع مناسب و با رعایت استانداردها و اندازه مناسب می‌تواند هم زراعت و کشاورزی را تقویت و هم عرضه درست و بازار نهایی را مدیریت کند؛ بنابراین در زنجیره‌های ارزش قوی‌ترین عنصر زنجیره که می‌تواند تغییر و تحولاتی را با سرمایه‌گذاری و رفتار حرفه‌ای مدیریتی تنظیم کند، صنایع تبدیلی کشاورزی است. 
او با ذکر مثالی تصریح کرد: برای مثال، درمورد گوجه‌فرنگی می‌توانیم بگوییم اگر محور این باشد که یک شرکت بخواهد رب گوجه تولید کند و به فروش برساند، به‌گونه‌ای که رب گوجه در فرصت مقتضی و با قیمت مناسب تولید و عرضه شود، باید برنامه‌ریزی داشته باشد که چه میزان ظرفیت تولید دارد و متناسب با ظرفیت تولید چه میزان ماده اولیه احتیاج دارد و با این میزان چه میزان فروش احتیاج دارد تا در جایگاه مناسب قرار گیرد. با این نگاه این شرکت ظرف یک دوره کوتاه‌مدت، حتی کم‌تر از پنج سال، طیف وسیعی از تولیدات کشاورزی اطراف خود را دچار تحول می‌کند و همین‌طور می‌تواند به‌صورت کاملاً رقابتی محصولات نهایی خود را در بازارهای هدف بفروشد که البته چند مورد از این نمونه‌ها به‌خوبی در کشور ما هم اجرا شده است.
فروزان‌فرد با اشاره به این‌که کشاورز در نهایت حرف کسی را می‌پسندد که حاضر باشد محصول او را در زمان مناسب خریداری کند، ادامه داد: توصیه‌های عمومی ‌وزارت جهاد کشاورزی یا مجموعه مروجین وقتی که در حد توصیه‌های عمومی ‌است، کم‌تر مورد توجه کشاورزان قرار می‌گیرد. کشاورزی بعد از اصلاحات ارضی در اندازه‌های کوچک و در بسیاری زمینه‌ها معیشتی شده و کشاورز توانایی سرمایه‌گذاری‌های مهم را ندارد و نمی‌تواند با نفرات بزرگ و تأثیرگذار هم تعاملی داشته باشد، اما اگر صنایع تبدیلی در یک منطقه مناسب شکل بگیرد، می‌تواند راهی برای تعامل با زارعان و کشاورزان به‌وجود بیاورد و زمینه برای توسعه فراهم شود. درواقع می‌توان گفت زنجیره ارزش در زمان فرآیند تبدیل کامل می‌شود؛ یعنی کارخانه صنایع تبدیلی باید بتواند در زمان مناسب به اندازه کافی کالا دریافت کند. کشاورز هم وقتی که مطمئن می‌شود در فاصله مناسب می‌تواند محصولش را بفروشد و امیدوار است که پولش را به‌درستی دریافت می‌کند، آن وقت حاضر به همکاری می‌شود. این نوع از تعامل با مشتری اگر شکل گیرد، آن وقت می‌توان وارد یک مکانیزم حرفه‌ای شد. 
این مسئول با بیان این‌که محصولات کشاورزی باید با ارزش افزوده ارزنده از کشور خارج شود یا به مصرف داخلی برسد، اظهار داشت: درحال‌حاضر، در انتقال کالاها به بازار مصرف حدود ۳۰ درصد ضایعات داریم که اگر صنایع تبدیلی در اندازه مناسب و مکان مناسبی ترتیب داده شوند، این ضایعات به‌شدت کاهش می‌یابد.
او با بیان این‌که رونق صنایع تبدیلی زمینه توسعه فروشگاه‌های زنجیره‌ای و فروشگاه‌هایی را فراهم می‌کند که در تعامل مستقیم با مصرف‌کنندگان هستند، اظهار کرد: این فروشگاه‌ها با فراهم‌کردن زمینه‌های مساعد برای زیرساخت‌های عرضه کمک می‌کنند که صنایع تبدیلی که حتی صرفاً بسته‌بندی را به‌شکل بهتر و با کیفیت بالاتری انجام می‌دهند، فرصت انتقال کالاهای باکیفیت بالاتر را برای فروش در فروشگاه‌های زنجیره‌ای داخلی و خارجی داشته باشند.
عضو کمیسیون کشاورزی اتاق تهران معتقد است به‌جای پرداخت مستقیم پول باید به کشاورزان امکانات کشاورزی و فرصت‌های بهتر را ارائه داد. با دادن مشوق‌های مناسب می‌توان اراضی کشاورزی را هم در کنار هم قرار داد و بهره‌وری کشاورزی را افزایش داد. علاوه‌براین، در برخی حوزه‌ها نیازمند اصلاحات ساختاری هستیم که تاکنون بنا به ملاحظاتی این اصلاحات انجام نشده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =