مماشات دولت با پتروشیمیها در بازگشت ارز حاصل از صادراتشان به چرخه اقتصاد ایران همچنان ادامه دارد. همین پنج ماه گذشته (از زمان یکسانسازی نرخ ارز تاکنون) زمان خوبی بود تا دولت بتواند میزان اقتدار خود در برخورد با شرکتهایی را بسنجد که حاضر نیستند برای تأمین منافع ملی، ارز حاصل از فروش محصولات خود را که با انرژی ارزانقیمتی که پول آن از جیب تکتک مردم ایران خارج میشود، به کشور برگردانند و زمینهساز آرامش در زندگی مردم شوند. شرکتهایی که هر زمانی صحبت از واقعیشدن نرخ خوراک آنها به میان میآید، دادشان به هوا میرود و مدعی هستند که تنها مزیت تولیدشان، نرخهای ارزان قیمت و ریالی خوراک است که البته با نرخ یارانهای دریافت میکنند. حال آنها به هیچ روش، دستورالعمل، آییننامه و تهدیدی از سوی دولت و نهادهای نظارتی سر تعظیم فرود نمیآورند و همچنان به روش خود مبنی بر فروشهای غیرمتعارف و غیرقانونی ارز حاصل از صادرات خود ادامه میدهند و به امید اینکه دولت را در پیگیری برای دریافت ارزشان خسته کرده و از پا بیندازند، همچنان پیش میروند.
خیانتکاران همچنان به فکر فروش ارز با نرخ بازار آزاد
حسن روحانی ۱۷ شهریور در جشنواره شهید رجایی گفت: صادرکنندگان حتی دولتی و خصولتی که ارز حاصل از صادرات را دیرتر به سامانه نیما تحویل میدهند، به کشور خیانت میکنند؛ خیانتکارانی که تأمینکننده اصلی ارز برای خروج سرمایه از کشور، بازار قاچاق ارز، جهتدهی به قیمت در بازار، تبانی با صرافیها و بسیاری دیگر از جریانات مخل اقتصاد کشور هستند. اما به نظر میرسد که این خیانت بهدلیل مماشات دولت با آنها شکل گرفته و متأسفانه دولت هنوز مکانیزم موثری برای ملزم کردن آنها به بازگرداندن ارز صادراتی در نظر نگرفته است. روحانی در جشنواره شهیدرجایی حتی ترجیح داد رقمی را که پتروشیمیها طی پنج ماه ارز به کشور آوردهاند اعلام نکند و به صورت گذرا فقط با یک لحن ملایم، وضعیت نابهسامان بازگشت ارز حاصل از صادرات را گوشزد کرد؛ بنابراین مشخص است که هنوز هم دولت برنامه عملیاتی و جدی برای مبارزه با آن دسته از شرکتهایی که ارز حاصل از صادرات خود را در الگوهای کلان به بازار عرضه نمیکنند و همچنان عرضه قطرهچکانی را در دستور کار خود قرار دادهاند، ندارد. حسن روحانی به صراحت اعلام کرد: امروز در بازار ارز التهاب وجود دارد که بخشی از آن به خاطر فشار آمریکا و خارجی است؛ اما به عنوان رئیس دولت اعلام میکنم که بخشی از این التهاب منشأ داخلی دارد؛ این در حالی است که صادرکننده دولتی و خصولتی، ارزی را که باید در اختیار سامانه نیما قرار دهند با تأخیر ۴۸ ساعته انجام میدهد و این کار خیانت به کشور است. وی اظهار کرد: مجموع صادرات غیرنفتی کشورمان حدود ۴۰میلیارد دلار است که امروز پس از گذشت شش ماه از سال باید ۲۰ میلیارد دلار آن به بانک مرکزی و سامانه ارزی وارد میشد؛ اما چه کسی مسئول است؟ آیا میخواهیم این را هم گردن آمریکا و رژیم صهیونیستی بیندازیم؟
سخنان روحانی در حالی است که اگر حتی فرض را هم بر این بگذاریم که پتروشیمیها، ارز خود را با ۴۸ ساعت تأخیر به سامانه نیما عرضه میکنند، تا حالا باید ۲۰ میلیارد دلار پس از گذشت شش ماه از سوی پتروشیمیها در سامانه نیما تزریق میشد، اما خبرگزاری مهر روز یکشنبه در خبری با عنوان «جزئیات ارز صادراتی در سامانه نیما/ عرضه سه میلیارد و ۳۶۵ میلیون یورو» اعلام کرد که از ۲۲ فروردین ماه تا ۱۸ شهریور ماه امسال تنها سه میلیارد و ۳۶۵ میلیون یورو ارز صادرات پتروشیمیها و فولادیها در سامانه نیما جهت تأمین مالی واردات کشور عرضه شده است؛ یعنی چیزی حدود پنج میلیارد دلار که این رقم با ۲۰ میلیارد دلار صادراتی که این شرکتها در این مدت داشتهاند، فاصله زیادی دارد. کارشناسان میگویند که بخش عمدهای از التهاب بازار ارز ناشی از بازارسازی شرکتهایی است که ارز در حجم کلان در دست دارند و با قیمت بازی میکنند.
روشهای بازارسازی در بازار ارز
آنگونه که در برخی گزارشهای دستگاههای نظارتی آمده است و فعالان بازار ارز میگویند، برخی شرکتها روشهای متفاوتی را برای فروش خارج از قانون ارز حاصل از صادرات خود در نظر میگیرند که دامنه آن از فروش و بازارسازی در بازار آزاد و تلاش برای بالا بردن نرخها تا تأمین مالی برای خروج سرمایه و تبانی با برخی از صرافیها در دورانی که نرخ ارز در بازار رو به افزایش گذاشته بود، کشیده میشود. در این میان اگرچه این ادعاها هنوز تأیید رسمی از سوی قوه قضاییه به عنوان مرجع رسمی رسیدگی به تخلفات بازار را ارز ندارد، اما به هر حال عدم ارائه ارز حاصل از صادرات پتروشیمیها، هر روز شائبههای مرتبط با تخلفات آنها را پررنگتر میکند. در این میان البته برخی شائبهها نیز نسبت به تأمین مالی قاچاق کالا از همین ارز حاصل از صادرات رسمی حکایت دارد؛ ضمن اینکه تأمین مالی برای خروج سرمایه از کشور هم موضوعی است که نباید به راحتی از کنار آن عبور کرد.
بزنگاه تاریخی اقتصاد ایران و فرصتهایی که تکرار نمیشود
اکنون بزنگاه تاریخی اقتصاد ایران است. به این معنا که دولت باید یک بار برای همیشه یا پرونده ارائه خوراک ارزان با نرخ تسعیر ریالی را برای پتروشیمیهای ببندد و خوراک را بهصورت ارزی و با نرخ بازار ثانویه به آنها بفروشد و از این طریق برای خود درآمد ارزی کسب کند؛ یا اینکه با مکانیزمهایی که در اختیار دارد، به صورت قوی و بدون اغماض با مدیران عامل و اعضای هیئت مدیره شرکتهای متخلف برخورد و راه چنین تخلفاتی را سد کند.
نکته حائز اهمیت در این میان، مشخص نبودن دخل و خرج برخی از شرکتهای پتروشیمی و در الگوی کلیتر دولت در حوزه ارزی است؛ به این معنا که برخی از صنایع از رانتهای بزرگ و عظیمی در داخل استفاده و کالا تولید و صادر کرده و ارز حاصل از صادرات خود را هم به نحوی که خود میخواهند استفاده میکنند؛ پس باید یک بار برای همیشه پرونده راههای فرار ارزی شرکتهای پتروشیمی را مختومه اعلام کرد و مکانیزم دقیقی را به کار بست که بتوان به راحتی، ارزهای حاصل از صادرات پتروشیمی را ردیابی کرد. نیما سامانهای است که قدرت رصد دخل و خرج ارزی را به دولت میدهد، البته باید با اصلاحاتی تقویت شود که در نهایت بتوان از آن به عنوان یک ابزار کارآمدتر بهره جست؛ بهویژه اینکه اکنون با وجود سامانه نیما است که مشخص شده پتروشیمیها تنها 5/3 میلیارد یورو از ۱۷ میلیارد یورو ارز حاصل از صادرات پتروشیمی را برای تأمین مالی واردات رسمی عرضه کردهاند. اکنون موعد تاریخی است که بانک مرکزی و دولت وارد عمل شده و در نهایت پتروشیمیهای دولتی و خصولتی را وادار به همکاری بیشتر با نظام ارزی کشور کرده و التهابات کنونی ارزی را با افزایش عرضه ارز و تعمیق بازار ثانویه، آرام کنند.
پیمانسپاری ارزی چقدر کارآمد است؟
در این میان دولت در مقابل آن دسته از پتروشیمیهایی که ارز حاصل از صادرات خود را هنوز به چرخه اقتصادی بازنگرداندهاند، از مکانیزمهایی همچون پیمانسپاری ارزی، لغو معافیت مالیاتی و ابطال کارت بازرگانی بهره گرفته است، در حالی که به نظر میرسد قدرت پتروشیمیها بسیار بیش از چنین تهدیدهای خردی است؛ چراکه نتوانسته بعد از شش ماه آنقدر برنده باشد که ارز پتروشیمیها را به سامانه نیما بکشاند. به هرحال نرخ ارز بازار آزاد که دلار را بالای ۱۳ هزار و ۴۰۰ تومان معامله کرد، در مقایسه با نرخ سنا ریت (نرخ میانگین بازار ثانویه و سامانه سنا) که دو روز پیش 9 هزار تومان بود، آنقدر برای پتروشیمیها جذاب است که تمام چنین تهدیدهایی را به جان میخرند و برایشان اهمیتی ندارد. نکته حائز اهمیت دیگر آن است که پیمانسپاری ارزی تنها یک تعهد محضری است که به هرحال میتواند به هر دلیلی از جمله استفاده از کارت بازرگانی اجارهای، به راحتی زیرپا گذاشته شود و علاوه بر اینکه ارز حاصل از صادرات را روانه بازار آزاد کند، مالیات و سایر حقوق گمرکی را هم نپردازد و قدرت رهگیری هم نداشته باشد؛ موضوعی که اکنون به وفور در تجارت خارجی ایران به چشم میخورد و روزبهروز هم روند آن سرعت بیشتری میگیرد. در این میان برخی از صادرکنندگان بر این باورند که دولت باید به جای پیمانسپاری ارزی، موضوع ضمانتنامههای بانکی را احیاء کرده و از صادرکنندگان بخواهد به جای پیمان ارزی، ضمانتنامه بانکی به گمرکات ارائه دهند، آنگاه است که دیگر بانکها طرف حساب مشتریان خود برای اعتبارسنجی و دریافت وثیقه شده و از سوی دیگر، دولت هم نسبت به دریافت ارز حاصل از صادرات اطمینان بیشتری پیدا میکند.
تهدید زنگنه چه زمانی عملی میشود؟
چندی پیش بود که بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، در نامهای خطاب به مدیران عامل پتروشیمیها، آنها را مکلف کرد ارز حاصل از صادرات خود را به حسابهای معرفیشده از سوی بانک مرکزی بپردازند. همچنین اعلام کرد هر کس که در این رابطه تخلف کند، عزل خواهد شد. آنگونه که یک مقام مسئول در وزارت نفت اعلام کرده بود، وزیر نفت این کار را در راستای اجرای سیاست ابلاغی دولت برای تأمین نیاز ارزی کشور از طریق بازار ثانویه انجام داده است تا تمام ارز موجود در حسابهای خارجی، یا شرکتهای تراستی، صرافیها و کارگزاران ارزی طرف معامله خود را کتباً به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تسلیم کرده و با دریافت معادل ریالی آن، ارز مورد نظر را بر اساس آنچه که بانک مرکزی معین میکند، در اختیار مراحل بعدی برای عرضه در بازار ثانویه قرار دهند. اما این تهدید هنوز در مقابل قدرت پتروشیمیها نتوانسته کارساز باشد و افکار عمومی در انتظار است تا این تهدید رنگ واقعیت به خود بگیرد.